دنیای منو و تو

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

دنیای منو و تو...

اون شب توی ماشین کنارهم بودیم هوا تاریک تر از همیشه سکوت بینمون هزاران حرف بود. دستت تو دستم بود قلب من بیقرار تر از همیشه میزد نانظم از اخر به اول... گرمی نگاه های تک لحظه ای گرمی عشق کنارتو همه ی دنیامو پر کرده بود. اروم اروم نم نم بارون میبارید صدای اهنگ نفس های جفتمون عمیق و طولانی بود از حرف های خواننده چیزی نمیفهمیدم فقط میدونم از حال من میگفت میدونست من چه حالی دارم. خدایا خودت به داد دلم برس.... از نورهای ماشینهایی که ازمون رد میشدن فقط یه حاله میدیدم چشمهام باز بودن ولی هیچ جارو نمیدیدم جز تو عطر وجودت همهی ماشینو پر کرده بود دستات از دستام رها شد و دور بازوم قرار گرفت. منو نزدیک خودت کردی بی معطلی منو به بازو خودت چسبوندی ضربان قلبم از همیشه برام غریبه تر بود اصلا نمیدونستم داره میزنه یا نه بدون ترس سرمو رو روی شونت گذاشتم و چشمامو بستم دیگه نمیتونستم به قلبم بگم اروم باش  اینقدر تند میزد که حس میکردم داری جای اهنگ صدای قلبمو میشنوی بگو ک این یه خواب نیست بگو ک این رویا واقعیه بگو که تو کنارمنی نزدیک تر از همیشه داغی دستات دور بازوم ... صدای شدید قلب من...ارامش عشق کنار تو ای دنیای منو و تو...ادامه مطلب

شب با یه شب بخیر شرو شد چقدر طولانی میگذشت انگار نمیخاد تموم شه صبح رسید ساعت 6 از خونه زدم بیرون به عشق کنار تو بودن رفتیم سر کلاس چاپ هامونو تند تند زدیم و راهی خونه شدیم شب قبلش برات ماکارانی پختم البته قرار بود لازانیا بپزم نشد بچه هارو گذاشتیم ازادی و خودمون رفتیم سمت چیتگر دستت روی دنده بود گاهی میرفت سمت ضبط اهنگ عوض میشد اما خبری از گرفتن دستای هم نبود... به بهانه ی رنگی شدن دستات دستتو گرفتم گفتم چرا رنگی شده خندیدی و من لبخند زدم دستتو گذاشتی تو دستم فهمیدی من چی میخام دستای گرمتو.... گاهی هم دستتو میذاشتی روی پام و دیونم میکردی تو دلم هم غوغا بود هم آرامش... رسیدیم چیتگر با اینکه غذا سرد بود خوردیم. و شرو کردیم چوب جمع کردن گفتی بیا اتیش درس کنیم اتیشو روشن کردیم و کنار هم واستاده بودیم نگاهم میکردی انگار شدید ترین زلزله ای بود که وجود داشت... دلم میریخت و دوباره ساخته میشد.  حرفت مثل خواب هایی بود ک دیده بودم. نگاهم کردی با لبخندت دیوونم کردی گفتی بیا بغلم وای خدایا کمکم کن کمکم کن نیوفتم رو زمین.  اومدم جلو و سرمو چسبوندم به سینت صدای قلبت بلند و تند میزد .  گاهی ریز یه خن دنیای منو و تو...ادامه مطلب

اولین بوسه ات تاریخ 22 آبان 1394

دنیای منو و تو...